«صباح زنکنه» نویسنده و تحلیلگر سیاسی عراقی در یادداشت اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم به روابط تاریخی و فرهنگی بین دو کشور ایران و عراق اشاره کرد و نوشت: دو قهرمان یکدیگر را در آغوش کشیدند ؛ یکی (مهندس) پیروزی و دیگری ( حاج قاسم) کسی که اولویت‌ها را دسته بندی می‌کرد و به این ترتیب قدرتی را شکل دادند که زمین را زیر پای داعش با مقیاس ریشتری قدرت شهادت تا پیروزی و پیروزی تا شهادت به لرزه در آورد.
در بخشی از این یادداشت آمده است: گوشت و پوست این دو، تمدن یکدیگر را در برگرفتند تا سال‌ها دیپلماسی و میانجیگری و همکاری مشترکشان را شکل دهند اما خون شهادت همه چیز را در خود حل کرد و همبستگی تمدن ها را رقم زد.
متن کامل این یادداشت در زیر می‌آید:
مرجعیت فرمان جهاد داد و دو تمدن سرزمین فارس و بین‌النهرین یکدیگر را در آغوش کشیدند تا حیوانات وحشی را که نامی از انسانیت در قاموس باقی نگذاشتند، شکست دهند.
فرمان جهاد علیه گرگ‌های انسان نما طنین انداز شد و دو تمدن یکدیگر را در آغوش کشیدند تا بشریت را از چنگال حیوانات وحشی نجات دهند که از رحم افکار و عقایدی فاسد سر برآورده و از عقل و منطق داعشی تکثیر شده بودند که لعن و نفرت و مرگ شوم تاریخ را پشت سر خود دارند.
دو قهرمان یکدیگر را در آغوش کشیدند ؛ یکی (مهندس) پیروزی و دیگری ( حاج قاسم) کسی که اولویت‌ها را دسته بندی می‌کرد و به این ترتیب قدرتی را شکل دادند که زمین را زیر پای داعش با مقیاس ریشتری قدرت شهادت تا پیروزی و پیروزی تا شهادت به لرزه در آورد.
این دو قهرمان تاریخ جدیدی را رقم زدند که کاملا با تاریخ گذشته متفاوت بود؛ تاریخی که در آن خون حاصل از جنگ‌ها حد فاصل بود و آخرین جنگ بین این دو، هشت سال به درازا کشید که حاصل آن قربانی شدن میلیون ها انسان از هر دو طرف بود.
دو قهرمان تاریخی را رقم زدند که در آن دو خون پاک با یکدیگر آمیخته شده و درخت سرو و نخل یکدیگر را به آغوش گرفتند تا میوه برادری و همبستگی اسطوره‌ای به ثمر بنشیند و قرن‌های بی حاصلی که در آن جنگ حرف اول بین دو کشور را می‌زد، پاک کنند.
از دو شهر بسیار دور (بصره و کرمان) دو مردی قد علم کردند که در تلاش برای شکل دهی یک روح واحد بودند، این دو شکاف بین دو تمدن را پرکردند و به این ترتیب سرنوشت مشترکی را در مبارزه با آمریکا و استکبار جهانی و رویارویی با دست نشانده های آنان مانند داعشی‌های تکفیری شکل دادند و پیروزی ابدی بر آنان را اعلام کردند.
در ساعت هایی دشوار که جهان سال جدید را جشن می‌گرفت و هنوز بابانوئل در حال بازی با کودکان بود و برایشان آواز می‌خواند و همه به دوستان خود تبریک می‌گفتند ساعت خیانت آمریکا به صدا در آمد و همزمان با آن نبض قلب دو عاشق برای ملاقات با صاحب ملکوت به تپش افتاد در حالی که آواز آسمان و طنین شهادت را می‌شنیدند.
در شب خداحافظی و به وقت فرودگاه دو کوه یکدیگر را به آغوش کشیدند (کوه دالاهو و هلگورد) و اشک‌ها مانند چشمه‌های جاری در بغداد جریان یافت و صاعقه ابن ملجم ترامپی کینه جو و خیانت پیشه آمریکا نازل شد و محاسن این به خون دیگری آغشته شد و جسدهای پاک تکه تکه شد تا گل شقایق را در مسیر شهادت بنشاند و قهرمانان و شهیدانی دیگر را به ظهور برساند و گوشت و پوست این دو تمدن یکدیگر را در برگرفتند تا سال‌ها دیپلماسی و میانجیگری و همکاری مشترکشان را شکل دهند اما خون شهادت همه چیز را در خود حل کرد و همبستگی تمدن ها را رقم زد.
————
